مثلاً در ازدحام جمعیت زائران، شخصی مرتکب گناه نگاه به نامحرم شود و یا این که بعد از زیارت با اطرافیانش بروند دور هم جمع شوند و مشغول گفتگوهای لغو و بی فایده و یا حتی بدگویی شوند. این به دلیل اینست که بعضی رفتارهای ناپسند در وجود شخص ریشه دوانده و تبدیل به بیماری و مرض روحی شده اند که باید درمان شوند و بهترین طبیب نیز امام رضا علیه السلام است. می توان گفت زیارت حضرت رضا علیه السلام در اینجا نیز یک محک و معیار است تا شخص را متوجه رذایلی که در او به صورت بیماری درآمده، می کند تا در صدد مداوای آن برآید و همانطور که در ماه مبارک رمضان نمی تواند مسئولیت کارهای بد خود را به گردن شیطان بیندازد، در اینجا نیز همینطور می شود.
روایت سوم زیارت هفت حدیث، از امام پنجم حضرت امام باقر علیه السلام است، ایشان می فرمایند:
«یخرج رجل من ولدی موسی اسمه اسم امیرالمؤمنین سیدفن بأرض خراسان من زاره عارفا بحقه أعطاه الله أجر من أنفق من قبل الفتح و قاتل» ؛ مردی از نسل فرزندم موسی، می آید که نام او همان نام امیرالمومنین(علی) است، او در سرزمین خراسان دفن می شود، کسی که او را با معرفت زیارت کند، خداوند به او پاداش کسانی را می دهد که قبل از فتح مکه جهاد و انفاق کردند.
این روایت نورانی ناظر به این آیه شریفه از سوره مبارکه حدید می باشد، که خداوند می فرماید:
«لایستوی منکم من أنفق من قبل الفتح و قاتل اولئک أعظم درجه من الذین أنفقوا من بعد و قاتلوا ...» در این آیه خداوند، مقام کسانی را که قبل از فتح مکه انفاق می کردند و جهاد می نمودند را بالاتر از کسانی می داند که بعد از فتح مکه انفاق و جهاد می کردند، زیرا دوران قبل از فتح، دوران نوپایی و ضعف اسلام بود و یاری کردن اسلام در این زمان بسیار مهمتر بود نسبت به دوران بعد از فتح که دوران عظمت و قدرت اسلام بود. در روایت امام باقر علیه السلام نیز اشاره به این مطلب دارد که زیارت امام رضا علیه السلام که در غربت قرار دارد و در واقع غربت اسلام است، باعث یاری آن امام غریب و در حقیقت یاری اسلام است فلذا آن أجر و پاداش بزرگ را شامل می شود.
تبیان: شاید در اینجا این شبهه پیش بیاید که آیا این با عدالت خداوند سازگاری دارد که یک زیارت مختصر آن هم با این شرایط راحت در زمان ما، برابر باشد با آن سختی هایی که مسلمین صدر اسلام در جهاد و انفاق متحمل شدند و همان پاداش را داشته باشد؟
این شبهه که متأسفانه در محافل روشنفکری ما بسیار دامن زده شده است، در حقیقت ریشه در اندیشه های اگزیستانسیالیسمی که معتقد به بی عدالتی زمان هستند، دارد.
در جواب باید گفت، اولاً سر جمع سختی ها در این دو عصر، شبیه یکدیگرند، و نمی توان گفت دینداری در عصر ما راحتتر است نسبت به صدر اسلام، بلکه حتی می توان گفت دینداری در زمان ما سختتر از گذشته است، همانطور که در روایتی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نیز به آن اشاره شده است که خطاب به اصحاب خود فرمودند: یک رکعت نماز مردم در آخرالزمان برابر است با تمام جهادهای شما در راه خدا و این به خاطر مشکلات زیاد و شرایط سختی است که در این عصر بر سر راه مؤمنین قرار دارد.
دوماً، چرا اینان به قضیه از بُعد دیگر آن نگاه نمی کنند؛ به این صورت که مسلمین صدر اسلام نعمتی را داشتند که مسلمین در این زمان از آن محروم اند و آن توفیق درک حضور پیامبر اکرم و امامان معصوم علیهم السلام است.
یعنی حالا که زمینه جهاد در صدر اسلام و در رکاب پیامبر اسلام و حضرت امیرالمومنین، و یا انفاق در قبل از فتح مکه با آن پاداش عظیم برای ما فراهم نیست یا مثلاً توفیق نگاه به صورت علی علیه السلام که عبادت است برای ما ممکن نیست، باید چه کنیم؟ آیا در حق ما بی عدالتی نمی شود؟
در اینجا خداوند برای بعضی کارها که عدد آنها نیز بی شمار است پاداش ها و اثر سازندگی خاصی را قرار داده است که بتواند جبران این محرومیت ما را بکند و این عین عدالت خداوند است.یکی از این اعمال، همین زیارات ائمه معصومین است که با وجود شرایط ساده و راحتی آن، هنوز هم خیلی ها از آن غافل اند و از این فرصت ناب بهره نمی برند و این ریشه دارد در بی معرفتی آنان و شاید برای همین نیز باشد که اینقدر در این روایات وجود معرفت در زیارت مورد تأکید قرار گرفته است.
روایت چهارم در زیارت هفت حدیث از حضرت امام صادق علیه السلام است که می فرمایند:
«یقتل حفدتی بأرض خراسان فی مدینة یقال لها طوس من زاره عارفا بحقه أخذته بیدی یوم القیامة و أدخلته الجنة و ان کان من أهل الکبائر»؛ فرزند من در خراسان کشته می شود، کسی که او را با معرفت به حقش زیارت کند، در روز قیامت من او را با دست خود وارد بهشت می کنم، هر چند که او اهل گناهان بزرگ باشد.
در این روایت زیبا چند مسئله قابل توجه است. یکی این که امام صادق علیه السلام مسئله شفاعت را در اینجا مطرح می کنند که بصورت بلاواسطه هم این کار را می کنند یعنی خود، زائر حضرت رضا علیه السلام را به بهشت می برند.
مسئله دیگر این که، همانطور که در همین زیارت هفت حدیث نیز از قول حضرت رضا علیه السلام آمده است، حرم رضوی، خود باغی از باغ های بهشت است (قلت فی حقها هی والله روضه من ریاض الجنه) و زائر از همان بدو ورود به این حرم شریف، وارد بهشت شده است و استمرار این بهشتی بودن او توسط امام صادق علیه السلام تا قیامت تضمین شده است که البته مرتبه بهشتی بودن زائر بستگی دارد به مرتبه او در معرفت به امام.
تبیان: با توجه به معنایی که از عبارت "اهل الکبائر" برداشت می شود، این پرسش مطرح می شود که چطور شخصی که با گناه انس گرفته و گناه، جزئی از وجود او شده است، می تواند به بهشت جاودان وارد شود؟
برای پاسخ به این سوال بهتر است مثالی بزنم. فرض کنید فردی به قصد رفتن به شهر مقدس قم وارد جاده قم شده است، این شخص وارد مسیر قم شده، هر چند در این میان گاهی نیز توقف کند و یا از سرعت خود کم کند، بهرحال او در مسیر صحیح قرار گرفته و به سوی مقصد صحیح در حرکت است. برخلاف فردی که به قصد رفتن به شهر قم، وارد جاده شهر دیگری شود، این شخص لحظه به لحظه از مقصد دور می شود. چرا که در مسیر نیست.
در مورد "اهل الکبائر" که معرفت به حق امام نیز دارد، مسئله به همین گونه است، یعنی شخصی که پایبند به ولایت اهل بیت علیهم السلام باشد، در مسیر قرار دارد، هر چند در این مسیر گاهی نیز دچار لغزش شود، برخلاف کسی که دارای محاسن اخلاقی زیادی است ولی در مسیر ولایت قرار ندارد، این فرد مانند همان راننده ای است که در مسیر شهر دیگری غیر از شهر مقصد، با بیشترین سرعت می راند و در نتیجه لحظه به لحظه از مقصد اصلی دورتر می شود.
امام صادق علیه السلام در این روایت، زائر امام رضا علیه السلام را در مسیر صحیح می داند، چرا که"عارفاً بحقه" است. البته واضح است که بهشت نیز مراتبی دارد و زائر امام با توجه به مرتبه ای که از معرفت نسبت به امام برخوردار است به همان مرتبه از بهشت که سزاوار اوست، داخل می شود. ولی بهرحال با جهنم کاری ندارد.
تبیان: چگونه می شود شخصی دارای چنین معرفتی باشد ولی اهل گناهان بزرگ باشد؟ در واقع چطور می توان معرفت و کبائر را در وجود یک شخص جمع کرد؟
همانطور که عرض کردم، چنین شخصی چون تحت ولایت اهل بیت علیهم السلام قرار گرفته، در هر صورت به سمت مقصد صحیح و در مسیر صحیح در حرکت است ولی چون در این مسیر، شیطان نیز بساط کرده، ممکن است این مسافر دچار لغزش شود، اما بهرحال در مسیر قرار دارد، مانند شخصی که از ناتوانی یک مرده با خبر است ولی حاضر نیست حتی یک شب هم در کنار آن تنها بماند. زیرا علم او به عجز و ناتوانی این جسد آنقدر قوی نیست که تبدیل به باور او شود.
زائری که اسیر آلودگی هاست، معرفت او نسبت به امام معصوم ضعیف است، و این مرتبه از معرفت او هنوز به چنان قوّتی نرسیده که او را کاملاً از خطرات، بیمه کند و مطمئناً چنین شخصی با شخص دیگری که معرفت بالای او نسبت به امام، باعث شده او امام را به خوبی درک کند و در متن زندگی خود دخیل کند، متفاوت است. امام رضا علیه السلام به هر دوی اینها جواب سلام می دهد ولی فقط یکی از آنها می تواند صدای امام را بشنود.
تبیان: لطفاً بفرمایید منظور از این معرفت، که در روایات کراراً مورد تأکید قرار گرفته و شرط اصلی زیارت بیان شده، چیست؟
این سوال در قسمت دوم همین روایت نورانی از امام صادق علیه السلام پاسخ داده شده است که در واقع به منزله روایت پنجم زیارت هفت حدیث تلقی می شود. در این قسمت از روایت، راوی از امام صادق علیه السلام سوال می کند: ما عرفان حقّه؟، این معرفت نسبت به امام چیست؟ حضرت در جواب می فرمایند: «العلم بأنّه امام مفترض الطاعة، غریب شهید».
در اینجا امام صادق علیه السلام معرفت امام را شناخت نسبت به چهار ویژگی او معرفی می کند. دانستن اینکه او اولاً امام است، ثانیاً اطاعتش واجب است، ثالثاً در غربت است و رابعاً اینکه او به شهادت رسیده است.
در مورد "مفترض الطاعة" بودن امام باید به این نکته مهم توجه داشت که ایشان در همین زمان ما نیز اطاعتش واجب است نه اینکه این خصوصیت تنها مربوط به زمان حیات او باشد.
در رابطه با غربت حضرت نیز باید گفت گاهی افراد می گویند امام رضا علیه السلام با این همه زائر و دلباخته چطور غریب است؟! خودِ امام رضا علیه السلام در روایتی می فرماید: مرا تنها شیعیان خاص زیارت می کنند؛ یعنی زائران حضرت زیادند ولی زائران حقیقی که عارفاً بحقه هستند، بسیار کم اند و این خود نشانه غربت ایشان است.
در مورد شهید بودن حضرت نیز بعضی افراد در فضاهای روشنفکری، خدشه می کنند و می گویند ایشان مسموم هستند نه شهید. این اعتقاد همان بی معرفتی نسبت به امام است.
اما نکته قابل توجه در این معرفت داشتن به امام و علم به این چهار ویژگی او، اینست که این علم باید به باور قلبی تبدیل شود و این باور و ایمان نیز در رفتار و اعمال شخص بروز پیدا کند. شاید کسی به دل شک کند که مثلاً قبول ولایتعهدی مأمون از سوی امام رضا علیه السلام درست بوده یا نه؟ ولی اجمالاً آن را قبول کند. این نوع اعتقاد، خود خدشه ای در امامت ایشان و مفترض الطاعه بودن امام است.
امام صادق علیه السلام در ادامه حدیث می فرماید:
«من زاره عارفا بحقه أعطاه الله أجر سبعین شهیدا ممن استشهد بین یدی رسول الله صلی الله علیه و اله»؛ زائری که امام رضا علیه السلام را با معرفت زیارت کند، دارای پاداش هفتاد شهیدی است که در رکاب پیامبر اسلام به شهادت رسیده اند و این مانند همان مطلبی است که در روایت سوم از امام باقر علیه السلام روشن شد.
دو روایت پایانی که در زیارت هفت حدیث وارد شده اند، از خود حضرت رضا علیه السلام هستند، علاوه بر اینکه روایت دیگری نیز بصورت غیرمستقیم از ایشان در همین زیارت بیان شده است، به این صورت که زائر خطاب به امام رضا علیه السلام عرضه می دارد که من به زیارت شما آمده ام و از شما تقاضا می کنم که در سه جا که وعده کرده اید، دست مرا بگیرید:عند تطائر الکتب و عندالصراط و عندالمیزان؛ و این اشاره به همان روایتی است که امام رضا علیه السلام فرمودند: من در سه جا از زائر خود دستگیری می کنم: اول زمانی که نامه اعمال را به دست او می دهند، دوم بر سر پل صراط و سوم هنگام حسابرسی به اعمال.
اما آن دو روایتی که از خود حضرت رضا علیه السلام در متن زیارت هفت حدیث مورد تصریح قرار گرفته اند:
زائر در زیارت به حضرت عرض می کند که شما فرمودید:
«إن شرّ ما خلق الله فی زمانی یقتلنی بالسم ثم یدفننی فی دار مضیغة و بلاد غربة، ألا فمن زارنی فی غربتی کتب الله عزوجل له أجر مأة ألف شهید و مأة ألف صدیق و مأة ألف حاج و معتمر و مأة ألف مجاهد و حُشِر فی زمرتنا و جُعِل فی الدرجات العلی من الجنة رفیقنا»
بدترین مردم، مرا بوسیله سمّ می کشد، سپس مرا در قبر تنگی در سرزمین غربت دفن می کند، بدانید کسی که مرا در غربتم زیارت کند خداوند برای او پاداش صدهزار شهید و صدهزار صدیق و صدهزار حاجی و صدهزار مجاهد در راه خدا را می نویسد و او در زمره ما محشور می شود و در درجات بالای بهشت، رفیق ما می شود. و این همان رفاقتی است که در قرآن نیز مورد اشاره قرار گرفته است که خداوند می فرماید:
«اولئک مع الذین أنعم الله علیهم من النّبیین و الصّدیقین والشهداء والصالحین و حَسُنَ اولئک رفیقا» (نساء/69) می بینیم که زیارت امام رضا علیه السلام تمام دغدغه های ما را که همان جایگاه مناسب ابدی است، به بهترین نحو رفع می کند، بلکه باید گفتاساساً درجات بالای بهشت، چیزی جز رفاقت با اهل بیت نیست. در واقع بهشت همان محبتی است که امام رضا علیه السلام نسبت به کسی دارد، بهشت خود امام رضا علیه السلام است.
در روایتی زیبا داریم که شخصی چند روز خدمت حضرت رضا علیه السلام مهمان بود، وقتی خواست از نزد حضرت برود، امام فرمودند: ممکن است چند روز دیگر، پیش ما بمانی؟ چون دل ما برای تو تنگ می شود. این رفاقت همان بهشت است، همانطور که قرآن نیز به آن اشاره فرموده که اجر بهشتیان، بودن آنها در "مقعد صدق عند ملیک مقتدر" است، یعنی همین که نزد خدا هستند، اجر اهل بهشت است نه اینکه اجر آنها در جیب خداست.
بنابراین همین که ما در گوشه ای از دل نازنین این امام رئوف قرار داریم، یعنی بهشتی هستیم.
در روایات هفتم از زیارت هفت حدیث، زائر در قالب زیارت به آن فرمایش حضرت رضا علیه السلام اشاره می کند که، حرم خود را قطعه ای از بهشت معرفی کرده و سپس فرموده است:
«من زارنی فی تلک البقعة کان کمن زار رسول الله و کتب الله له ثواب ألف حجة مبرورة و ألف عمرة مقبولة و کنت انا و ابائی شفعاؤه یوم القیمة» ؛ کسی که مرا در آن بقعه زیارت کند مانند اینست که رسول خدا را زیارت کرده است و خداوند برای او پاداش هزار حج صحیح و هزار عمره مقبول را می نویسد و من و پدرانم او را در روز قیامت شفاعت می کنیم.
با توجه به این روایت، اگر زائر در حرم امام رضا علیه السلام احساس کرد در بهشت قرار دارد، به این معناست که تصور او از بهشت صحیح است ولی اگر اینطور نبود، برداشت او از بهشت که در حقیقت همان آرامش است و نه فقط حورالعین و خوراکیهای بهشتی، درست نمی باشد. در واقع رضوان الهی، همان امام رضا علیه السلام است و با توجه به نام مبارک حضرت، خود امام رضا علیه السلام در رضای خداوند موضوعیت دارد و همانطور که در حدیث شریف سلسله الذهب نیز امام رضا علیه السلام فرموده اند یکی از شرایط توحید، خود ایشان هستند که البته به اصل ولایت نیز تفسیر شده است.
اساسا مقوله رضایت در این عالم به امام رضا علیه السلام سپرده شده است. و این رضایت در تمام مراتب مادی و معنوی است، رضایت در زندگی، رضایت از خانواده و در یک کلام رضایت دنیا و آخرت.
یکی از اهل معنا، بعد از ازدواج بنده با همسرم، به من فرمود: به حرم امام رضا علیه السلام بروید و رضایت در زندگی تان را در آنجا تضمین کنید. من رفتم و شیرینی آن را تجربه کردم و به جوانان عزیز نیز توصیه می کنم که این شیرینی رضایت در زندگی را از دست مهربان امام رضا علیه السلام تجربه کنند.
حتی بنده عرض می کنم که بی دینان نیز رضایت را از امام رضا علیه السلام بگیرند.
در اینجا یک اتفاق واقعی را از یکی از نزدیکانمان بدون واسطه برایتان نقل می کنم، ایشان در آلمان زندگی می کرد و یک دوست مسیحی داشت که ساکن آمریکا بود و گاهی در آلمان به دیدن او می آمد. این آشنای ما می گفت یکبار که از آلمان خواستم به ایران بیایم تا بروم مشهد برای زیارت امام رضا علیه السلام از این دوست خود که در آن موقع در آلمان بود خواستم تا همراه من به زیارت امام رضا علیه السلام بیاید، ولی او گفت من اصلاً این آقا را نمی شناسم. به او گفتم: ببین این آقا به هر کسی که به زیارت او برود قول داده تا شب اول قبر از او دستگیری کند. ولی او که به این حرفها اعتقادی نداشت قبول نکرد. به هر زحمتی که بود او را متقاعد کردم که یکبار هم که شده به زیارت بیاید.
بهرحال با هم به مشهد آمدیم و بعد از زیارت برگشتیم به آلمان و او هم به آمریکا رفت. ارتباط ما با هم از طریق ایمیل بود. مدتی بعد از سفر به او ایمیل زدم ولی جوابی نیامد تا اینکه یک روز ایمیلی از او به دستم رسید که توسط همسرش فرستاده شده بود. همسر او در ایمیل گفته بود: شوهرم مدتی است که از دنیا رفته و من دیشب او را در خواب دیدم که بعد از گفتن رمز ایمیل خود به من، خواست تا پیغامی به شما برسانم، او از من خواست تا به شما بگویم: "آن آقا به قول خودش عمل کرد". این در حالی بود که همسر او اصلاً از ماجرای ما خبری نداشت و نه آن آقا را می شناخت و نه از قول او چیزی می دانست.
بنابراین امام رضا علیه السلام به قول خود عمل می کند و همه را راضی می کند.
در یک کلام، کلید رضایت در این عالم در دستان امام رضا علیه السلام است.
مصاحبه: ابوالفضل صالح صدر
نظرات شما عزیزان: